مطلع شعبانِ همایون­ اثر                        بر ادب توست گواهی دگر
سوّم این ماه که نور امید                    شعشعه صبح حسینی دمید
چارُم این مَه که پر از عطر و بوست             نوبت میلاد علمدار اوست
ای به فدای تو و جان و تنت                         این ادبِ آمدن و رفتنت
روز شهادت قدمی پیش­تر                   وقت ولادت قدمی پُشتِ سر





  

مدينه ميخندد، ز يمن ميلادت                    نشسته بر لبها، سرود زيبايت

حسين زند بوسه ، هماره بر رويت             چو آسمان ريزد، ستاره بر كويت

خوش آمدى سجاد عليه السلام                 تو ماه تابانى ، تو جان جانانى

رسيده اى از راه ، خوش آمدى مولا


سلام اى چهارمین نور الهى                                   کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات                     خدا مى‏ کرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مي شناسند                تو را سجده گزاران مي شناسند



خدا را شاکرم که افتخار داشتن برادری جانباز نصیبم شده است و خواهری هستم اگر چه ناسپاس اما بیش از

هر کسی دوستش دارم می خواهم اندکی برایتان از سرمایۀ گرانبهای زندگی ام بنویسم:

از زمانی که به یاد دارم دردانۀ خانواده ام برادری ست مهربان که همیشه پناهگاه من و خانواده ام بوده است.

برادری که تکیه گاه همه می شود اما وقتی به خود می رسد...دلم...، گاهی اوقات گریه نیز آرامم نمی

کند.وقتی در سکوت و تنهایی جای جای بدن مجروحش به صدای درد بلند می شود باز هم

ایثار می کند و آرام آرام می سوزد اما دردش را بیان نمی کند مبادا کسی ناراحت شود.

اما برادرم من می دانم...آن چیزهایی را که تو نمی گویی و اشک می ریزم برای تمام ناگفته هایت.

برادرم!بوسه می زنم بر تمام یادگاریهای دوران عاشقی ات،بوسه می زنم بر زخمهایی که هنوز که هنوز است از

دیده ها پنهان نیست و وقتی کسی کنجکاو می شود که اینها چیست که در دست ها و نقاطی از بدن سفید

و زیبای تو نقش بسته، در دل جواب سؤال خود را می گیرد:ترکش هایی از دوران طلایی.همان هایی که افتخار

جانبازی ات را به دنبال دارد.

مرا ببخش به خاطر تمام حرمت شکنی هایم.ببخش که دردت را می بینم و جان نمی دهم.

هیچ کسی را چون تو اسوه ندیده ام در همه چیز نمونه ای برای مادر پسری صالح و برای خواهرانت افتخاری

عظیم و برای جامعه می دانم از قضات خوبی هستی که دست خدا همرا هی ات می کند.

خدایا تو را سپاس می گویم به خاطر وجود نازنین برادری مهربان.

همه چیزم را مدیون تو هستم.تمام آنچه را که دارم حتی خلوتم را.

وقتی با خدای خود خلوت می کنم فقط من و او هستیم و هیچ کسی را به خلوت خود راه نمی دهم اما با این

وجود تو باز هم کنار من و خدا مهمان خلوت دلم هستی چرا که من این خلوت و آرامش را از تو و همراهان

آسمانی ات دارم که اگر نبودید کجا من اینگونه خدا را سپاس می گفتم.

از تو سپاسگذارم به خاطر همه چیز به خاطر هدیه های زیبایت که همیشه با عشق نثارم می کنی و قشنگ

ترین هدیه ات را به یاد دارم همان هدیه ای که وقتی لباس احرام به تن کردم و طواف عشق نمودم تمام هفت

شوط طواف به یاد تو بودم و به خاطر لطفی که در حقم کردی مثل همیشه بیش از همه تو را دعا کردم.

آن روزها را خوب به یاد دارم،سعادتی نصیبم شده بود و تو بانی این سعادت بودی همه جا تو را کنار خود

احساس می کردم و باز هم که قرار است راهی سرزمین وحی شوم تو را با خود خواهم برد و در کنار خود

جای خواهم داد که همه ی من تویی.

دوستت دارم زیباترین افتخار زندگی ام.

بیکسی زیباست در بیگانگی            السلام ای زخم سرخ خانگی

جان فدای هر که دردم داده است     این دل سودا نوردم داده است

زخم سرخ خانگی!دردم بده             باز هم از آن گل زردم بده

من لباس لاله ها پوشیده ام           زخم سرخ خانگی نوشیده ام

ای صبور پاک!ای نور لطیف!             ای گل پروانه،ای بال ظریف!

ای تمام عشق جاری در تنت          وی بهار مهربانی دامنت

ای گل مرطوب!آهم را ببخش          خیرگیهای نگاهم را ببخش


«برادر مهربانم روزت مبارک


میلاد نورانی حضرت ابوالفضل العبّاس(ع) آینه دار مرتبۀ بلند برادری و جانبازی و روز جانباز مبارکباد.