منتظران جمکرانی ،سلام.
هر چه از غربت آقای مهربانی ها بنویسم کم است و حق مطلب هیچ،گونه ادا نمی شود.
چه آنکه من نیز با اعمال و رفتار ناپسندم بر این غربت فزونی بخشیده ام اما:
نیم خطی می نویسم از کتاب غربت یار جمکرانی مان.
گاهی در زندگیمان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(علیه السّلام)،از آن کسی که اصلا وجود ما به
طفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده،طلبکار هستیم.
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(علیه السّلام)چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند،
در هفته دو بار نامه ی اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و بر
اساس آنچه عمل کرده ایم با ما رفتار می کنند.
به این فرمایش امام زمان(علیه السّلام)که دو سال بعد از نامه ی اول به شیخ مفید می نویسند دقت بفرمایید
«اگر چنانچه شیعیان ما_که خداوند ایشان را در انجام طاعات خود موفق فرماید_در راه انجام و ایفای پیمانی که
بر دوش دارند،همدل و پایدار می شدند میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما با
شناخت و معرفت کامل و صحیح به آنان زودتر دست می داد پس ما را از ایشان دور نمی کند
مگر آن کارهاو اعمال آنها که برای ما ناپسند و ناخوشایند است»
سیدبن طاووس،سحرگاه در سرداب مطهر شنید که حضرت ولی عصر(ارواحنا فداء)در مناجاتی عرض می کنند:
«خدایا!شیعیان ما شعاع انوار ما و از زیادی گل ما خلق شده اند»یعنی حیات روح و حقیقت زندگی ما،بستگی
به معارف و حقایق اهل بیت(علیهم السّلام)دارد،بنابراین اگر خودمان و روحمان را ازاین دریای علوم الهی جدا
کنیم کم کم روحمان بر اثر غفلت از حقایق و معارف و فاصله گرفتن از امام خشک می شودو می گندد لذا
گرفتار ناراحتی ها می شویم و بوی بد غم و اندوه زندگی ما را فرا میگیرد و دچار یک زندگی خشک و بی روح
می شویم که هیچ طراوتی در آن نیست.
اگر هم بر اثر غفلت و اشتباهات خودمان غم و اندوه و فشار و سختی بر ما و زندگیمان وارد شد،چرا به جاهای
نا امن و خطرناکی که اصلا مورد رضایت خداوند و امام زمان (علیه السّلام)نیست پناه ببریم در صورتی که وجود
مقدس امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السّلام)می فرماید:«امام پناهگاه خدا (برای مردم) در
گرفتاریهای سخت است»
در اینکه امام(علیه السّلام)رئوف و مهربان است هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد اما این نباید باعث شود که
فقط در گرفتاریها و مشکلات به یاد امام بیفتیم و نذر و نیاز کنیم،این حالت با توجه به جایگاه و مقام امام توهین
بزرگی به ایشان است.
پیامی از یک تشرف:
پیرزن با صفایی که شاید مکرر درخواب و بیداری خدمت حضرت ولی عصر(ارواحنا فداء)رسیده بود شب جمعه ای
به مسجد جمکران می رود وصدها و بلکه هزاران نفر را می بیند که برای عبادت و توسل به آن حضرت جمع
شده اند وهمه نسبت به آن حضرت عرض ارادت می کنند.خودش میگفت:«من وقتی این جمعیت رادیدم به آن
حضرت عرض کردم:آقاخیلی خوشحالم که مردم زیاد به شماعلاقه پیداکرده اند وشب هاجمعیت زیادی به
دور مسجد جمع میشوندو به شما اظهار علاقه می کنند»همان شب در عالم خواب یادر عالم معنا دیدکه
حضرت بقِیة الله به مسجد جمکران تشریف آورده اند و در میان مردم راه می روند ولی کسی به آن حضرت
توجهی نمی کند،خدمت آن حضرت سلام عرض می کند و همان کلماتی که در بیداری گفته بود خدمت امام
زمان عرض میکند.آن حضرت آهی کشیدند و فرمودند:«همه ی اینها برای من به اینجا نیامده اند بیا با هم برویم
از آنها سوال کنیم که چرا به اینجا آمده اند»
وقتی حضرت از یک یک مردم سوال می فرمود:«شما چرا اینجا آمده اید؟»یکی شفای مریضش را می خواست،
دیگری خانه می خواست،یکی بدهکار بود و یکی از زنش مینالید و دیگری از شوهرش شکایت داشت و بالاخره
هر یک حاجتی داشتند که در واقع خودخواهی و حب نفس،آنها را وادار کرده بود که به آنجا بیایند.
حضرت فرمودند:«فلانی دیدی اینها برای من به اینجا نیامده اند» سپس در همان حال فردی در قسمتی از
مسجد نشسته بود که حضرت فرمودند:«بیا تا احوال او را هم بپرسیم»
آن شخص تا چشمش به آقا افتاد از جا پرید و به دست و پای آقا افتاد.آقا از او سوال کردند:«شما چرا اینجا
آمده اید؟»او چیزی نگفت و بر شدت گریه اش افزود.حضرت دوباره سوال کردند.او گفت:«آقا،من کی از شما
غیر وصل شما را خواسته ام؟من شما را می خواهم،بهشتم شمایید،دنیا و آخرتم شمایید،من یک لحظه
ملاقات شما را به ماسوی الله نمی دهم»
آقا رو به پیرزن کردند و فرمودند:«مثل این شخص که فقط برای من اینجا آمده باشد چند نفری بیشتر نیستند
که آنها هم به مقصد می رسند»
پس بیاییم امام زمان را به خاطر اینکه امام و حجت خدا بر ماهستنددوست
داشته باشیم،نه به خاطرخواسته های خودمان و از آنچه که برای آن امام
مهربان ناپسنداست دوری کنیم.